روستای دیوزناو در جنوب غربی استان کردستان و در منطقه اورامانات سروآباد با فاصله 45 کیلومتری از مرکز این شهرستان واقع شده است و پس ازگذشتن از راههای صعب العبور در دامنه رشته کوههای شاهو ، به این روستا می رسیم، روستایی که دارای قدمتی هزاران ساله است، و به علت وجود قلل مرتفع وگرمسیری بودن این منطقه،مردم این روستا پاییز کم رنگی را تجربه می کنند وهرگز بارش برف را به تماشا ننشسته اند. باوجود طبیعت خشن ومعماری خاص وفرهنگ سنتی ،زندگی با امید واستقامت،در جریان است.
در واقع یکی از قدیمیترین روستاهای هورامان که قبلاً به عنوان شهر مشهور بوده« دیوزناو» است. دیوزناو قبلاً اسم دیگری داشته و به احتمال قوی اسم آن "پاوی" بوده، چون در کنار آب قرار دارد و دارای آئینی میترایی بوده است، که بعدها به هیچ وجه دین زرتشت را قبول نکرده و از دشمنان سرسخت زرتشتیان بودهاند و از طرف زرتشتیان به آنها لقب دیویسناوی داده شده است، یعنی طرفدار دین باطل و به حاکمان آنها دیو گفتهاند.
مجموعهٔ کوههای چهل چشمه شامل حدود بیست قلهٔ دیگر میباشد از جمله شاه نشین در چهل چشمه، دالاش، دوبرار، کوه سلطان ئه خزه ر توو، کوه باینچوب، کوه افراسیاب، کوه کانی میران، کوه مزگت و میرزا(مسجد و میرزا)، باشورتی وکوه کل کوژ با ارتفاعات گوناگون. خود قلهٔ چهل چشمه یا شاه نشین دارای یالهای متعددی میباشد، ازجمله:کل با، یا یال مله که وه، یال کانی زلیخا یا قولی زلیخا، یال گاوه لال، یال برده قبله، یال شاه نشین، یال کال کالی، یال دلو، یال ئه ستیره ره ش(ستاره سیاه).
این منطقه از برفگیرترین و سردسیرترین مناطق کردستان به حساب میآید و در تمام طول سال از برف پوشیده شدهاست.
در منطقه ی چهل چشمه ، پستاندارانی چون خرس ، خوک ، گرگ، روباه ، خرگوش و پستانداران کوچکتر زندگی می کنند.
انواعی از پرندگان نیز زینت بخش حیات وحش چهل چشمه هستند ، که از جمله می توان به ، عقاب ، شاهین ، جغد ، از نوع پرندگان شکاری و به کرکس ، کلاغ و ... از نوع لاشخور اشاره کردو دیگر پرندگان چون ، انواع کبک ، بلدرچین ، کبوتر بر پهنای کوههای چهل چشمه ، چشم می دوزند و از زیبائیهای آن لذت می برند .
به دلیل شکار بی رویه اهالی منطقه و سایرین ، انواع کبک و خرگوش در این منطقه در معرض خطر جدی قرار دارند که به روشها گوناگون و در فصول مختلف مورد شکار بی رحمانه ی شکار چیان قرار می گیرند .
این مجموعه عظیم کوهستانی صدها گونه ی گیاهی دارویی بی نظیر را در خود جای داده است ازجمله: سولان یاگل پامچال، کاشمه، لووشه، پسل یا کول، سموور، ریواس، منی ، سووره بنه، گونی، کنیوال، پیچک، برزا، سنوبر، قیتران، بنفشه، سالمه و ... بی نظرترین مجموعه ی گل وگیاه رادر ایران به وجود آورده است .
روستای دَل یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان سروآباد در استان کردستان است.
این روستا روبروی کوههای سر به فلک کشیده شاهو و در حاشیه رود خانه خروشان سیروان جای گرفتهاست.
شغل اکثر مردم روستا گیوه بافی وکلاش بافی است، و این امر باعث رونق و آبادانی روستای دل شدهاست، دامداران روستا در فصل تابستان به «هه وار هه یشوور » کوچ میکنند که آب وهوایی خنک و مراتع سرسبز دارد و یکی از مناطق دیدنی شهرستان سروآباد خصوصاً در فصل بهار است.
در جشنواره شهید رجایی شهریور ۱۳۸۱ شورای اسلامی روستای دل به علت توسعه آگاهی مردم و افزایش مشارکت اهالی در اجرای پروژههای عمرانی، به عنوان شورای برگزیده ملی معرفی گردید و لوح تقدیر ریاست جمهوری را در یافت کرد.
(عکسهای فوق نمایی از روستای زیبای هجیج)
(عکس فوق:روستای زیبای دره هجیج)
روستای دره هجیج یا حجیجیان یکی از روستاهای هورامان لهون درفاصله 40 ک.متری شمال غربی شهر پاوه و5 ک.متری جنوب شهر نودشه در دل دره ای عمیق ومحصور شده درمیان باغهای پردرخت وانبوه که اطراف آن را کوههای بلند وجنگلهای"بلوط"و"ون"فرا گرفته قرار دارد.
روستای دشه در حدود 10 کیلومتری شهرستان پاوه در شمال غربی استان کرمانشاه قرار دارد. این روستا که از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه است، حدود ۲۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
جنگل تپهول مشرف بر این روستا است و از قله بروژ چشمانداز سرسبزی بر این روستا نمایان است.
آب آشامیدنی این روستا از چشمه سرتاویران تامین میشود. تعدادی از اهالی دامدار و عده کمی هم باغدار میباشند.
روستای دشه دارای مردمی با فرهنگ و از لحاظ علمی دارای افراد با سواد است. این روستا از نظر آب در یک منطقه معتدل کوهستانی قرار دارد و به همین دلیل دارای چشمههای خدادادی متعددی است.
نام این روستا را می توان از ریشه آن یعنی دژکه به معنی قلعه، مستفاد نمود. زیرا در این روستا، قلعههایی وجود دارد که شاید مهمترین آنها قلعه پاسکه واقع در شرق روستا باشد که در بالای آن یک فرورفتگی شبیه به حوض با قدمت تاریخی وجوددارد.
قله "به روژ"(کله قندی) در مرتفع ترین نقطه روستا است که بر روستا اشراف دارد می توان آنرا به سه قسمت تقسیم کرد در یک قسمت به روستا و در قسمت دیگر به منطقه کرند و در قسمت دیگر به "ده ره تفی" که یکی از نقاط دیدنی روستاست و در آنجا نیز چشمهای وجود دارد منتهی میشود.
از دیدنیهای دیگر روستا میتوان به منطقه "هیلاو" اشاره کرد که به دلیل وجود چشمه تا چندی پیش بعضی از مردم روستا در فصل بهار و تابستان به آنجا کوچ میکردند و در آنجا بدلیل وجود چراگاه های مناسب برای چرای دامهایشان دو فصل از سال را به سر می بردند.
همچنین آبشار دشه در دل باغهای گردو و انار روستای دشه خودنمایی میکند و آب این آبشار پس از عبور از رودخانه پاوه رود وارد رودخانه بزرگ سیروان میشود.
از جاهای زیبای دیگر روستا می توان به "ته په وه ل" اشاره کرد که در روبه روی محل اسکان اهالی روستا، واقع شده است.
از مکانهای ممتاز این روستا می توان به قهوه خانه سنتی "هانه کوان" اشاره کرد. این مکان حاوی چشمه ایست که شاید در منطقه اورامانات کم نظیر باشد، این مکان هر ساله گردشگرهایی را جذب می کند.
مردم این روستا بیشتر به شغلهای فصلی رجوع می کنند مانند گردوشکنی، سقزچینی و ... مشغول هستند، بعضی از مردم زنبورداری میکنند و بعضی دیگر باغدارند و تعدادی از اهالی به شغلهای دولتی مشغولند و بعضی دیگر مشغول شغل آزادند.
از محصولات باغهای روستا میتوان به گردو، توت و انار اشاره کرد.
«خانقاه»، روستایی از دل ِ تاریخ، محصور شده در دستان سرسبز هورامان است. روستایی کوهپایه ای که در میان کوه های «شاهو» با ارتفاع ۳۴۹۰ متر در شمال روستا و «آتشگاه» با ۲۵۰۰متر از سطح دریا در جنوب آن قرار دارد. «خانقاه» کلمه ای مرکب از «خانه» و «گاه» به منظور مکان سکونت مشایخ و دراویش و اهل تصوف برای ذکر و عبادت و تفکر است، در واقع نیز این روستا به دست امامزاده ای از قریه ی «عُرّیض»ِ حجاز تاسیس شده است. این بزرگوار به نام «شیخ عثمان» مشهور به «باباغازی» و ملقب به «رشاد الدین» می باشند، جدٌ این امامزاده به امام علی عریضی می رسد که از فرزندان امام جعفر صادق هستند. «باباغازی» حدود سال ۷۰۱ هجری قمری به اصفهان آمده و بعد از مدتی به منطقه ای در سرپل ذهاب که بعدها به نام «قلعه غازی» مشهور گشت، عزیمت کرده و بعد از آن به «خانقاه» می آیند. با توجه به اسناد معتبر و گفته ی پیران و معتمدان روستا، پیدایش«خانقاه» به دست این بزرگوار و در حدود ۸۰۰ سال پیش می باشد. در زمینه ی مسکونی بودن خانقاه قبل از «باباغازی»تا کنون هیچ سند معتبری به دست نیامده است.
. مرقد ایشان در مرکز روستا و مزار نوه ی ایشان به نام «باباشیخ حسن» بر فراز تپه ای بالاتر از همه ی خانه های سنگیِ روستا در شمال«خانقاه» قرار دارد که زیارتگاه علاقمندان و مریدانشان است و مردم روزهای چهارشنبه برای برآورده شدن حاجات خود به این آرامگاه می روند، در ارتباط با کرامات این امامزاده حکایت ها و روایت های زیادی در میان عامه مردم وجود دارد و در اسناد و شجره های معتبره هم مواردی ذکر شده است، مواردی که افراد بیمار را به دلیل شدت بیماری و عدم توانایی در راه رفتن در حالیکه سواره به منظور شفا یافتن به زیارتگاه برده اند و پس از مدتی شفا یافته و با پای پیاده به دیار خویش بازگشته اند. هم اکنون نیز بیشتر نواده گان «باباغازی» که از سادات حسینی هستند، در این روستا سکونت دارند. شجره نامه ها و عهدنامه ها و قباله های تاریخی موجود نیز گواهی بر صحت این مدعا است.
معماری و بافت زیبای روستا، از گذشته های دور ِ سرزمینی باستانی و هنرپرور حکایت می کند ؛سرزمینی که در آن بامِ هر خانه اش استراحت گاه و حیاطِ خانه ی همسایه اش است؛ بافت قدیمی روستا همانند جزیره ای در اقیانوس سبز ِ جنگل های زاگرس قرار دارد و ساحل زیبای شهر «پاوه»_ شهرِ هزار ماسوله ی کرمانشاه_ در حدود ۲۰۰۰متری آن واقع است. در فرهنگ لغت دهخدا آمده که:«خانقاه دهی است از دهستان اورامان لهون، بخش پاوه، شهرستان سنندج، واقع در ۳ هزار گزی جنوب باختری پاوه…ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر دارای ۷۵۰ تن سکنه که به زبان کردی و فارسی تکلم می کنند…».
امروزه جمعیت این روستا در حدود ۲۰۰۰نفر می باشد و ۷۳/۹۸ درصد از افراد ۱۰تا ۴۹ سال آن باسواد هستند. دو مقطع دبستان، راهنمایی در این روستا وجود دارد و مهدکودک خصوصی نیز در این روستا دایر است، که البته تا دو سال پیش نیز مجتمع روستایی خانقاه فعال بود و فعالیت های زیادی از جمله: آموزش پیش از دبستان(مهد کودک) آموزش قالیبافی، گیوه بافی، خیاطی و … تشکیل گروه های والیبال و فوتبال، امانت دادن کتاب هایی برای نوجوانان و جوانان، آموزش قرآن و … در آن صورت می گرفت، اما به دلایلی از جمله کمی تعداد نونهالان و …این مجتمع تعطیل شد .اکثر جوانان این روستا دانشجو یا فارغ التحصیل دانشگاه های مختلف کشور در مقاطع دکترا، کارشناسی ارشد، پزشکی، کارشناسی و …می باشند و استاد دانشگاهی عده ای از اهالی، اشتغال در سطوح عالی اداری(مدیرکلی و …) و وجود شاعران و هنرمندان ماهر و زبده از افتخارات این روستا است. البته تعداد شاعران و هنرمندان این روستا در ادوار گذشته نیز بسیار بوده، کسانی چون «صیدی خانقاهی»، «خسته ی خانقاهی»و … که در زمینه ی شعر و ادب در اورامانات مشهور می باشند.
با وجود باغات فراوانی که در اطراف «خانقاه» وجود دارد، بیشتر افراد جوان و میانسال آن به امور اداری و تجاری مشغول هستند، زیرا که بارش نزولات آسمانی به نسبت گذشته بسیار کمتر شده است و آبیاری سنتی باغات، وجود آفات ، سرمازدگی و همچنین خشکسالی موجب عدم بازدهی مناسب باغات شده است و محصولات متنوعی که از پوشش گیاهی آن به دست می آمده امروزه دیگر به ندرت پیدا می شوند. باغداری در این روستا رونق گذشته اش را از دست داده و اگرچه اطراف «خانقاه» تعداد ِ درختان تنومند و کهنسال بلوط، گردو، گلابی، انجیر، انار، توت و … بسیار زیاد است.در سال های پر باران مراتع خانقاه به دلیل شیب شمالی، آب فراوانی را در خود ذخیره کرده که این امر موجبات به وجود آمدن چشمه های جاری دائم و فصلی در آن مکان ها شده است. در مراتع جنوبی و غربی روستا چشمه های زیادی وجود دارد که هر ساله گردشگران زیادی را به خود جذب می کند، از جمله ی این چشمه ها می توان از چشمه های «شلماو»، «همروله»، «هانه شیخ حسن»، «بیار»، « هه رزه لو» و «گارا» نام برد. چشمه ی «شلماو» که در جنوب غربی خانقاه واقع است، محلی به نام« قلعه گاوران» وجود دارد که محل و جایگاه نگهبانان آتشکده زردشتیان بوده است. در کوهی به نام «آتشگاه» یا «آتشکده»، در روبروی روستای خانقاه، هنوز هم آثاری از محل برافروختن آتش باقی است و بنا به گفته ی «پروفسور شاهپور شهبازی»، «آتشگاه»، دومین آتشکده ی بزرگ ایران از لحاظ وسعت بعد از آتشکده ی «آذر گشنسب» تکاب است و قدمت آن به ۷۵۰ قبل از میلاد مسیح می رسد.
دامداری در این روستا تقریبا از بین رفته است و تنها ۲ یا ۳ خانوار به عنوان شغل دوم به این کار مشغول هستند، زیرا تخریب جنگل ها و مراتع و چرای بی رویه موجب تضعیف دامداری شده است. در گذشته، کارهای جنبی زیادی از ناحیه ی باغداری و دامداری ایجاد می گردید و درآمد مناسبی را برای عده ای از مردم به دنبال داشت، اما امروزه با وجود رکود این دو شغل اصلی، سایر کارهای جنبی از جمله صنایع دستی (رنگرزی، نمدمالی، جاجیم و سجاده و قالی بافی)، تهیه ی خشکبار و تره بار ، مبادله ی انواع غلات و … نیز از رونق افتاده است.
اهالی روستای «خانقاه» به زبان اورامی یا هورامی تکلم می کنند و پوشش لباسی آنان نیز همانند سایر مردم مناطق اورامانات، کرُدی است. در گذشته بیشتر لباس هایشان را خود تولید می کردند ولی متاسفانه امروزه بیشتر این هنر غنی، یعنی «چخورانه ک» دوزی( ساختن پارچه از پشم بز برای لباس مردانه و دوختن آن) و ساختن«کلاش»(گیوه دوزی) و … در این خطه از خاک اورامانات در حال از بین رفتن است.
در حال حاضر روستای خانقاه دارای دو مسجد، یک تکیه(خانقاه)، یک مدرسه ی علوم دینی(قدمت آموزش های دینی در این روستا حداقل به ۷۰۰ سال پیش برمی گردد)، یک زیارتگاه تاریخی(باباشیخ حسن)، سه مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی، شرکت تعاونی روستایی، دفتر خدمات ارتباطی و … می باشد. پل هایی که بر روی رودخانه ی پایین روستا و در میان درختان سرسبز و کهن بنا شده اند جاده ی آسفالتی که از میان انبوه شاخه ها می گذرد، کوچه هایی که سنگفرش شده و نمای زیبایی میان سنت و مدرنیته پدید آورده، نیز از دیگر جاذبه های گردشگری «خانقاه» هستند.